خانه خانه1-2 دیپلماسی همبرگری / نقدی بر مستند «مک‌دونالدز تقدیم می‌کند»

دیپلماسی همبرگری / نقدی بر مستند «مک‌دونالدز تقدیم می‌کند»

به گزارش راه‌نوشت، در روزگار گذشته گسترش مرزهای ممالک تنها با تسخیر خاک سرزمین‌های اطراف رخ می‌داد.

قرن‌ها خون‌های زیادی در روند کشورگشایی‌ها و استعمارها ریخته شد تا رهبران کشورهای استعماری به یک بلوغ در عملکرد رسیدند و متوجه شدند که برای تسخیر، زیاد هم نیاز به باروت و ریختن خون نیست.

احساسات یک ملت را تصاحب کردن به دنبال خود همان منافعی را به ارمغان می‌آورد که تسخیر سرزمین ها؛ با این تفاوت که در تصاحب احساسات، خسارت مالی و جانی چندانی وجود ندارد تا باعث ریشه زدن نفرت از اِشغالگر در دل جامعه تسخیر شده، بشود.

ابزار این  نوع کشورگشایی متشکل از روزنامه و رادیو و سینما و موسیقی و… بوده و هست؛ اما در مستند «مک دونالدز تقدیم می کند» با نوع خوشمزه‌ای از این ابزار مواجه می شویم؛ فست فود.

مستند مک دونالدز

مستند ابتدا یک مروری بر روند شکل‌گیری و تغییرات مدیریتی «مک دونالد» دارد.

از مک دونالد که کسب و کاری خانوادگی بود تا آن‌جا که با انتقال مدیریت از خانواده مک دونالدز به یک مدیر جاه‌طلب فصل جدیدی از این برند آغاز می‌شود.

شاید به نظر برسد مک دونالدز در بازگشایی شعب در مسیر یک تجارت معمول، برای کسب منفعت بیشتر مشغول است؛ اما با بررسی‌های عمیق در مستند به این واقعیت می‌رسیم که مک دونالدز خود وسیله‌ای برای تنظیم ساختارهای اجتماعی کشورهای مختلف متناسب با اهداف نظام سرمایه‌داری است.

نظام سرمایه‌داری درصدد حداکثرسازی منافع و سرمایه‌ها می‌باشد و برای رسیدن به این هدف از انجام دادن هیچ کاری اِبایی ندارد.

شاید در دید اول با توجه به کلیشه‌ها فکر کنیم فست‌فود صرفا بر اندام مصرف‌کنندگان تاثیر منفی بگذارد اما در این مستند وقتی پرونده جنجالی‌ای که توسط یک گروه مردم‌نهاد در انگلستان بر علیه مدیران ارشد مک دونالدز آغاز شد، به تصویر کشیده می‌شود با این حقیقت روبرو می‌شویم که ماجرا فراتر از یک تاثیرگذاری بر جسم مصرف‌کنندگان فست‌فود است.

مک دونالد متهم است به استثمار کارکنان شعب خود، تخریب سنگین جنگل‌ها، تاثیرگذاری بر ناخودآگاه کودکان با تولید آثاری جذاب که نمادی از مک دونالدز در آن‌ها باشد و سایر تاثیرات مخرب این برند بزرگ فست‌فود آمریکایی.

فاصله کوتاه افتتاح شعبه مسکو مک‌دونالد تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خود نوعی مهر تایید بر تاثیرگذار بودن این کالای نقش‌آفرین نظام سرمایه‌داری بر ساختارهای اجتماعی کشورهای هدف است.

ابزار و سلاح‌های کنونی نظام سرمایه‌داری دیگر در جهت رسیدن به اهداف رهبران ایالات متحده که روزگاری پرچم‌دار این نظام بودند، نیستند؛ سرمایه‌داری حتی دیگر تحت سلطه سیاست‌مداران هم نیست بلکه خود سیاستمداران را نیز راهبری می‌کند تا خادم این نظام و هموارکنندگان مسیر رسیدن منافع به سردمداران سرمایه‌داری باشند.

جوامع نیز قربانیان ثابت این چرخه‌ای که پایانش ناپیداست، هستند.

نویسنده: رامین ابوئی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید