در مستند بانو چه میبینیم؟ یا بهتر بگویم، در مستندهای «ملت قهرمان» چه میبینیم؟ چه چیزی در این آثار از همه برجستهتر است؟ روایت انسانهایی که بهرغم عدم شهرت رسانهای، قهرمان داستانی هستند که با زندگی خود خلق کردهاند؟ کوششهای اجتماعی و اقتصادی آحادی از مردم را میبینیم؟ کموبیش همینطور است؛ اما بهنظر میرسد برجستهترین وجه این آثار، آنجاست که روایتی از زمینههای اجتماعی و چگونگی زندگی انسان انقلاب اسلامی به دست میدهد.
ملت قهرمان و بهطور مشخص مستند «بانو» از این منظر اهمیتی دو چندان مییابند؛ بهویژه وقتی بدانیم در اختیار داشتن درکی مبسوط از انسان انقلاب چه اهمیتی دارد؛ و نیز وقتی بدانیم امکان بهدستآوردن این درک، علاوه بر نظریه، محتاج مشاهده نیز می باشد. آثار بخش «ملت قهرمان» سرشار از چنین مشاهداتی است.
زایش هویت جدید
در جریان انقلاب اسلامی با پیدایش هویت انسانی جدیدی مواجهیم؛ به عبارت دقیقتر، پیدایش انسانهایی جدید؛ انسانهایی که درکی بدیع از معانی بنیادین انسانی، از زندگی، مذهب، هستی، خدا و جامعه دارند و بر اساس این نگرش جدید و خارقالعاده، کنشهای اجتماعیِ جدید سامان میدهند و جهان اجتماعی جدیدی را طلب میکنند. در میان مجموعه نگرشهای این انسان جدید، نگاه او به مرگ اهمیتی محوری دارد.
انسان انقلاب خالق معنا و امکان جدیدی از زندگی است و بیراه نیست اگر بگوییم این چگونگی متفاوت دربارۀ زندگی را بر اساس درک متفاوتش از مرگ و بر اساس رهایی از بندِ ترس از مرگ به دست آورده است؛ حتی بالاتر، تولد و پیدایش انسان انقلاب معلول نگاه متفاوتی است که به مرگ داشته است.
اگر از نقطه نظر تغییرات فکری نگاه کنیم، انسان انقلاب هنگامی متولد شد که فهمید مردن وجهی از زندگی است. این توجه، معلول بازخوانی خمینیستی از سنت بود که نگرش حسینی دربارۀ عین سعادت بودن گونهای از مرگ و عین خسارت بودن گونهای از زندگی را زنده کرد.
این وجه از نگرش انسان انقلاب، بهعلاوۀ یک تجربۀ مستمر از زندگی در کرانۀ مرگ در ایام مبارزه و جنگ، باعث شده تا در شناخت ما از انسان انقلاب، مرگ بر زندگی غلبه داشته باشد؛ این غلبه البته اقتضای مفهوم شهادت است.
مصداق اتم انسان انقلاب، شهید است. شهید بهواسطۀ تجربۀ اختیاری و متمایزی که در مرگ خود داشته، به این مقام دست یافته است؛ اینها درست، اما دست آخر زندگی در نظر انسان انقلاب چیست؟ و انسان انقلاب از چه نوع زندگی و از چه بستری برخاسته است؟ اینها پرسشهای مهمی است که در تحلیل ما از انسان انقلاب، کم و بیش حلقۀ مفقوده است؛ یا دستکم تصویر و تحلیل ما از انسان انقلاب را تکمیل میکند.
قهرمان
تا آنجا که من دیدهام، مستندهای «ملت قهرمان» با همۀ تفاوتهایشان، محور مضمونی مشترکی دارند و آن، دغدغۀ روایت زندگی انسان انقلاب اسلامی است.
واژۀ قهرمان در عصر کنونی ما معانی و مصادیق روشنی دارد؛ ما در زمانۀ «قهرمانهای فاوستی»(Faust) به سر میبریم. همۀ قهرمانهای عصر ما کموبیش در نسبت با قدرت تعریف میشوند؛ یعنی افرادی هستند واجد قدرت یا معطوف به قبیلۀ قدرت و یا در صورتی مثالین و خیالی، صاحب قدرتهایی خارقالعاده.
قدرت در اینجا بیشتر بهمعنای « سلطه بر دیگران» و وادار کردن آنها به کاری خلاف میلشان است؛ مستندهای ملت قهرمان اما روایت قهرمانهایی است که بیش و پیش از کسی دیگر، به «قدرت بر خود» دست یافتهاند.
فتوحات انسانی
از یک منظر مستندهای شهید آوینی، روایت انسان انقلاب است؛ وصف حال انسانهای انقلاب، پر بسامدترین مضمون گفتارمتنهای شهید آوینی است. پروژۀ آوینی در مستندهایش، کشف و وصف انسان انقلاب است. روایت فتح آوینی، روایت فتوحات نظامی نیست؛ روایت فتوحات انسانی و فتحالفتوح انقلاب اسلامی، یعنی انسان انقلابی است.
با این همه روایت فتح روایت زندگی انسان انقلاب در کشاکش با مرگ است. چه کسی زندگی انسان انقلاب را روایت میکند؟ تا آنجا که دیدهام، مستندهای ملت قهرمان گام خوبی در این زمینه است؛ و میتوان «بانو» را یکی از بهترین آنان دانست.
سرشار از زندگی
«بانو» اثری مبسوط اما روان از یک قهرمان غیر فاوستی است؛ اثر با «زندگی» و روایت زندگی شروع میشود: «کمی عشقولانهتر برو»؛ جملۀ آغازینی که بانویِ سوژه با تهلهجهای اصفهانی خطاب به همسرش میگوید.
جمله سرشار از معنای زندگی است و سرشارتر میشود وقتی بدانیم گویندۀ آن، زنی است هفتاد و چندساله؛ «عصمت احمدیان» مادر دو شهید است. زوایه نگاه اثر اما مرگ انسان انقلاب نیست، زندگی انسان انقلاب است و ما در پایان کار، تصویر روشنتری بهدست می-آوریم از چگونگی زندگی و کنشگریای که انقلاب اسلامی در انسان معاصر ایرانی ایجاد کرده است.
تولید و امید
از یک نظر در شرایط کنونی، ما بیشتر از آنکه به وجه نگاه انسان انقلاب به مرگ محتاج باشیم، نیازمند چگونگی کنشگری اجتماعیِ برآمده از هویتِ انسانی انقلاب اسلامی هستیم. «بانو» برای ما از نسبت تولید و امید میگوید؛ از اقتصاد سیاسیِ امید اجتماعی و از همبستگی مرگِ تولید اقتصادی و بازتولید یأس اجتماعی؛ از این میگوید که انسان انقلاب در قلب تاریخِ امتناع، تولد یافته اما حامل امکان کنش اجتماعی و تاریخی بوده است.
اینها مهمترین نیازهای کنونی انسان انقلاب اسلامی است. فارغ از فراز و نشیبها، ژانر مضمونی- سوژهای ملت قهرمان، روایت فتحِ انسانِ انقلابِ اکنون ماست. اثر و آثاری با این اهمیت، درخور دیده شدن دقیق و نقد شدن هستند. شاید این یادداشت درآمدی باشد برای این کار.
حجت الاسلام مجتبی نامخواه
جهت تماشای مستند بانو بر روی عکس ذیل کلیک کنید
