به گزارش راه نوشت، این روزها که خبر از جنگ روسیه و اوکراین شنیده میشود و عکسهای این جنگ در فضای مجازی دستبهدست میچرخد، از میان انبوه اخبار جنگ، عکس و خبری از حضور شان پن بازیگر هالیوودی و سلبریتی مطرح در اوکراین به چشم میخورد. حضوری که گفته میشود بیشتر به خاطر ساخت یک مستند مهم از شرایط این روزهای اوکراین است.
شان پن اواخر سال 2021 برای ساخت یک مستند از اماکن نظامی ارتش اوکراین بازدید کرده بود. حالا بعد از شروع این جنگ دوباره برای ادامه ساخت مستندش به این کشور بازگشته و با روزنامهنگاران اوکراینی و مقامات این کشور دیدار و گفتوگو میکند.
دفتر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین هم حضور شان پن در اوکراین را مورد ستایش قرار داده و در متنی آورده است: «شان پن به اوکراین آمده است تا اتفاقات جاری را ضبط کند و حقیقت حمله نظامی روسیه به اوکراین را به همه جهانیان نشان دهد.» بعد از این دیدار، زلنسکی ادعا کرد شان پن از رهبران غربی که دولت او را تنها گذاشتند شجاعتر است. کنایه زلنسکی به اهالی سیاست یادآور اهمیت کارکرد سلبریتیها در فضای جنگی رسانههاست. برای رسانهها حضور چهره مشهور هنری در چهارچوب غیرمتعارف، جذاب بوده است و صدالبته میتواند کارکرد مهمی برای اهداف سیاسی داشته باشد؛ اینکه سلبریتیها چه زمانی وارد میدان سیاسی میشوند و چه کسانی آنها را هدایت میکنند؟ چه مسائلی باعث میشود تا آنها که با سیاست خود سیاستمداران وارد کار شدهاند با یک تغییر جهت کاملا حذف میشوند.
دیپلماسی سلبریتی چیست؟
این تصوری معمول است که دستگاه دیپلماسی و طراحی برنامه در میدان سیاست در اختیار و از طریق دولتمردان است. فقط آنها هستند که در موضوعات مختلف سیاسی اظهارنظر میکنند و تصمیم میگیرند و گفتمان اصلی را آنها شکل میدهند، اما از یک زمانی مکانیسم چانهزنی و گفتمان به این فرآیند اضافه شد و کاری که در ابتدا توسط ماموران آمریکایی شکل گرفت و بعد در بریتانیا مورد استفاده قرار گرفت و بعدها هم این مکانیسمها توسط قوانین سازمانهای بینالمللی در کشورهای مختلف دنیا گسترش یافت.
امروزه، دیپلماسی بهعنوان بخشی از گفتمان واقع در مورد مسائل و بحرانهای مختلف بینالمللی مطرح میشود، گفتمانی که در آن موضوعات اخلاقی، احساس و افکار عمومی بر خلاف پیچیدگیهای نظام جهانی، درک میشوند. البته به نظر میرسد که پیشرفتهای تکنولوژیک و ظهور شبکههای اجتماعی و ارتباطی جدید، کارزار گستردهتری را شکل داده است که متفاوت با دنیای سیاست و رسانه 20 سال پیش است؛ بهگونهای مخاطب کنشمندتر از گذشته در مواجهه با رسانههاست و البته که بیش از گذشته تشنه دریافت محتوای جدید و نوبهنو از طریق مراجع فکری این دنیای تازه رسانهای است. سلبریتیها و زیست رسانهای آنها یکی از مهمترین مراجع فکری برای مخاطبان دنیای امروز رسانهها هستند.
به چه کسانی سلبریتی می گوییم؟
سلبریتی به افرادی گفته میشود که از طریق فعالیت در صنعت سرگرمی و رسانههای جمعی حضور گستردهای در جامعه دارند و حوزه فعالیتهای آنها نیز نسبت به بقیه اعضای جامعه طیف وسیعی از اقدامات و حوزههای مختلف را شامل میشود. آنها مجاز به حرکت و سخن گفتن در مورد مسائل مختلف سیاست عمومی هستند. جان کرنر که دکتری علوم سیاسی و ارتباطات دارد در مورد کارکرد چهرههای مشهور برای عالم سیاست گفته است: «ستارگان از طریق جلوههای میانجیگرایانه خود که بیانگر تصویر عمومی آنها در جامعه است، اشکال جدیدی از شناسایی سیاسی را ایجاد میکنند که هدف اساسی آن رسیدن به حمایت عمومی برای تحقق عمل و بیان سیاسی است.»
این موضوع به این مفهوم است که یک دولت با توجه به دیپلماسی که برای خودش بنا نهاده است وارد کارزارهای مختلف میشود و در کنارش از قدرت و محبوبیت یک سلبریتی برای گسترش بیشتر این دیپلماسی استفاده میکند.
دولتها درنظر میگیرند که چگونه شهرت و سلبریتی شدن بهعنوان شکلی از سرمایه سیاسی کار میکند و میتواند منجر به شکلگیری سیاستمداران سلبریتی شود. جان استریت، سیاستمدار و نویسنده استرالیایی دو تعریف مشهور از سیاستمداران سلبریتی دارد و در تعریف اول تاکید میکند بر سیاستمدارانی که با استفاده از تکنیکهای پوپولیستی سعی میکنند تا محبوبیت بیشتری کسب کنند و تعریف دوم اشاره دارد به سلبریتیها و مشاهیری که با استفاده از شهرتشان سعی میکنند تا برچشمانداز عمل سیاسی و بینالمللی تاثیرگذار باشند. آنها فعالیت روزانه خودشان را دارند. فیلم بازی میکنند و میسازند. ورزششان را میکنند، رستوران میروند، اما درکنارش به صورت نامحسوس فعالیتهای سیاسیشان را دارند، همین اتفاق باعث به وجود آمدن شاخهای از دیپلماسی غیررسمی شده است که به آن دیپلماسی سلبریتی یا دیپلماسی افراد مشهور گفته میشود.
ابزار جدید دیپلماسی
در سالهای اخیر توجه به جنبههای غیررسمی سیاست و نقش بازیگران غیررسمی در محیط سیاسی و بینالمللی افزایش یافته است. بازیگرانی که بدون موقعیت رسمی در ساختار سازمانهای دولتی یا سازمانهای غیردولتی، توانستهاند بر سیاست محلی و بینالمللی تاثیرگذار باشند. اکثر نظریهپردازان امروزه به تحقیق در مورد جنبههای غیررسمی سیاست علاقهمند شدهاند و تمرکز اصلی آنها این است که چگونه قوانین پذیرفته شده و نانوشته بازی سیاسی، میتواند ساختار تصمیمگیری سیاسی یا بینالمللی را هدایت کند.
امروزه ما به راحتی میتوانیم، نقش مهم سیاستمداران سلبریتی، ورزشکاران، بازیگران، موسیقیدانان، مشاهیر دیپلمات و بهطور کلی سلبریتیهای سیاسی را در سیاست جهان مشاهده کنیم. در اقصی نقاط جهان بهخصوص در کشورهای غربی میتوانیم به وفور، دیپلماتهای سلبریتی را پیدا کنیم که برای سازمانهای بینالمللی غیردولتی فعالیت میکنند و مشکلات و مسائل جهانی را پیگیری میکنند. سلبریتیها در مواقعی نیز ابزار بلندپروازی کشورها برای ساخت برندینگ ملی و تصویر بینالمللی مناسب هستند.
سفر سلبریتی ها به مناطق جنگ زده
شاید در این چند سال زیاد شنیده باشید که فلان سلبریتی خارجی برای کمک به مردم جنگزده به کشور یمن رفته باشد. نمونه بارز این اتفاق، آنجلینا جولی بازیگر هالیوود است که در سالهای اخیر در کشورهای جنگزده حضوری فعال دارد. از سوریه و یمن تا روهینگا که هیچ کسی حتی نگاه هم به آن نمیکرد و برایشان مهم نبود که چه اتفاقی در روهینگا میافتد اما جولی به آنجا میرود تا با مردم غذا بخورد، صحبتهایشان را میشنود و برایشان پول جمع میکند.
در همین اتفاقات اخیر افغانستان و بازگشت دوباره طالبان به این کشور، کیم کارداشیان، مدلینگ آمریکایی برای تیم فوتبال افغانستان پول جمع کرد و با گرفتن هواپیمای اختصاصی آنها را از این کشور خارج کرد. همیشه بحثها و نظرات مختلفی پیرامون حضور سلبریتیها در عرصه عمومی وجود داشته است اما یکی از سوالاتی که مطرح است اینکه چطور امکان حضور تنها برای برخی از چهرههای مشهور وجود دارد؟ برخی حضور چهرههای مشهور در مناطق بحرانی را ناشی از نمایش و عرضاندام رسانهای تعبیر میکنند و برخی دیگر معتقدند که این حضور تا زمانی برای چهرهها امکانپذیر است که پایشان را از خطوط مرسوم سیاست فراتر نگذارند.
اگر تغییر سیاست بدهی، حذف میشوی
اولین مورد استفاده سیاسی از سلبریتیها در سال 1953، توسط سازمان یونیسف، صورت گرفت. در این سال دنی کی، بازیگر آمریکایی را بهعنوان اولین سفیر حسننیت خود انتخاب کردند. امروزه سازمان ملل از سلبریتیها در موارد متعددی ازجمله جمعآوری کمکهای مالی، تاثیر بر روندهای دیپلماتیک، جلب توجه به مشکلات و مسائل بینالمللی و جهانی در رابطه با توسعه، محیطزیست، مهاجرت و… استفاده میکند.
اشکال اولیه فعالیتهای بینالمللی سلبریتیها برمیگردد به ارتباطات ویژه بین ستارگان سینما و کسانی که در حوزه سیاست فعالیت میکردند. این کار زمانی آغاز شد که دنی کی، بهطور تصادفی، مدیر اجرایی یونیسف را در پروازی بین لندن و نیویورک ملاقات کرد. پت، همراه با رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد ویجایا لاکشمی جلسه ناهاری را با دنی کی ترتیب دادند تا وی را راضی کنند که بهعنوان سخنگوی یونیسف فعالیت خود را آغاز کند. دنی کی به راحتی موافقت کرد و کار خود را در همان سال بهعنوان سفیر یونیسف آغاز کرد.
بعد از آن وی به نقاط مختلف دنیا ازجمله میانمار، هند، اندونزی، کره، تایلند و… سفر کرد و مشکلات کودکان را نیز با افکار عمومی دنیا مطرح کرد. کارهای او تاثیر بزرگی در توجه عامه مردم به مشکلات کودکان داشت و حدود 100 میلیون نفر در سرتاسر دنیا بخشی از درآمد ماهانه خود را به صندوق یونیسف واریز کردند. اما از یک جایی کارهای آنها با آن اهدافی که مدنظر آن سازمان و درنهایت آن دولت بود به مشکل میخورد و به راحتی حذف شد.
آغاز استفاده از سلبریتی ها در1966
سازمان ملل نیز استفاده از سلبریتیها را از سال 1966 شروع کرد، یعنی زمانی که مارلون براندو، بازیگر آمریکایی از طریق صندوق کمکرسانی سازمان ملل به جمعآوری کمک برای کودکان آسیبدیده از گرسنگی اقدام کرد. مارلون براندو از شهرت خود برای دستیابی به مشروعیت سیاسی سازمان ملل استفاده کرد اما باز هم زمانی که نقدهایی را متوجه دستگاه سیاسی کرد دیگر برای آن سازمان جایی نداشت و باید کارش را بهعنوان سفیر دیپلماسی ترک میکرد.
چرا سلبریتیها نمیتوانند تغییر اساسی بدهند؟
در زمان کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل، فعالیتهای سلبریتیمحور این سازمان گسترش یافت تا از این طریق ضمن توجه منابع رسانهای دنیا به گسترش چهره عمومی و مثبت سازمان ملل، اهداف ایدهآلیستی آن و مراحل جهانیسازی ایدههای سازمان ملل، از طریق سلبریتیها گسترش پیدا کند.
در همان زمان بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که موفقیت ستارههایی مانند آنجلینا جولی و جرج کلونی نشان دهنده این است که دیدگاه کوفی عنان در رابطه با سیاسیسازی سلبریتیها و استفاده از آنها برای گسترش ارزشهای ایدهآلیستی سازمان ملل در رسانههای سرتاسر دنیا موثر بوده است. جولی سعی کرد از شهرتش استفاده کند تا به این طریق دولتهای سرسخت و سرکش را تحت فشار قرار دهد تا توافقهای عمومی سازمان ملل را در رابطه با پناهندگان بپذیرند. با این حال باید توجه داشت که نفوذ او در مواقعی ممکن است منفی باشد. بر همین اساس برخی از اندیشمندان بر این امر اذعان کردند که اصولا تمرکز بیش از حد بر نقش جولی در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، برآورد بیش از حد از قدرت سلبریتیها را نشان میدهد؛ چراکه اصولا وی نتوانست تغییر موثری در مسائل مهاجرت در کشورهای درگیر بحران ایجاد کند.
این موضوع هم به خاطر این است که مثلا آن سلبریتی چیزی در ذهن دارد، اما وقتی به مرحله عمل میرسد ناگهان همه چیز تغییر میکند، او نمیتواند خارج از سیاستهایی که برایش ترسیم شده فعالیت کند. برای همین گاهی اوقات همه کارهایی که انجام میدهد، بدون تاثیر است.
مقاصد سیاسی اولویت کار سلبریتیها
گاهی اقدامات فقط به کارهای عامالمنفعه ختم شده و از یک سلبریتی برای مقاصد سیاسی واضح استفاده میشد. یکی از همین نمونهها، سفر دنیس رادمن، بازیکن بسکتبال آمریکایی به کرهشمالی در سال 2017 برای دیدار با دوست قدیمی خود و رهبر کره شمالی کیم اون جونگ بود. اکثر خبرنگاران این سفر را غیرسیاسی میدانستند و با تبلیغاتی که انجام دادند، اعلام میکردند که نباید روی این موضوع مانور سیاسی داد. اما سفر دنیس رادمن که به دیپلمات ورزش بسکتبال آمریکا مشهور است، با رایزنی مقامات آمریکایی و کرهجنوبی با کرهشمالی در رابطه با آزمایشهای موشکی و آزادی زندانیان آمریکایی بیارتباط نبود. حتی نتیجهبخش هم بود و توانست چند مورد از کارهایی که مدنظر کشورش بود را انجام بدهد.
از دیگر نمونهها میتوان به سفر استیون سیگال، بازیگر فیلمهای اکشن آمریکایی به روسیه و دیدار با ولادیمیر پوتین یا روابط شخصی و خانوادگی مایکل جکسون، خواننده آمریکایی با پادشاه بحرین و خاندان آل خلیفه اشاره کرد. هر دوی این شخصیتها روابط بسیار گرمی با این سیاستمداران داشتند و بر همین اساس برای کشورشان مهم بودند چون میشد برای مقاصد سیاسی خود از آنها استفاده کنند چون نقش دیپلماتیک این آدمها بسیار مهم بود، بدون اینکه درگیر ملاقاتهای مرسوم سیاسی شوند، میتوانستند با فرستادن سلبریتیها آن هم در فضای ساده و صمیمی به خواستههایشان برسند.
چرا برخی با حضور سلبریتیها در کارهای سیاسی مخالف بودند؟
خیلیها مخالف حضور چهرههای مشهور در کارزارهای سیاسی هستند. مارک دیآلن، نویسنده که با این مدل کار مخالف است و برای آن دلایل مختلفی را میآورد و استدلال میکند که استخدام سلبریتیها توسط سازمان ملل(سفرای فرهنگی سازمان ملل، سفرای حسننیت و صلح و…) برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی سازمانی آن و همچنین تبلیغات بیهوده برای ادراک ارزشی سازمان ملل از طریق پوشش فعالیتهای آن به صورت سمعی و بصری در رسانههای مختلف است.
دیآلن تاکید میکند که این نوع از دیپلماسی باعث نقض جدی کارکردهای سازمان ملل و کاهش اعتبار آن است و کمکی به حل بحرانها نمیکند. البته او فقط سازمان ملل را مطرح نمیکند و همه سازمانها و دولتها را درگیر این موضوع میداند.
سازمان ملل در استفاده از سلبریتی ها ناموفق بوده است
او برای اینکه بگوید چقدر سازمان ملل در مورد استفاده از سلبریتیها ناموفق بوده است یک مثال میزند و گفته است: «سازمان ملل از سلبریتیها در برنامه آموزش همگانی برای افراد معلول، استفاده کرد، هدفش هم به جای تاکید بر اهداف این سازمان ازجمله امید به زندگی بهتر برای افراد ناتوان، تنها بر کمک کردن مالی به آنها تمرکز میکند و سلبریتیها نیز برمبنای بازاریابی و تبلیغات تنها به عکس گرفتن با معلولین فقیر و سخنرانی برای آنها، اکتفا میکنند.» به غیر از این مواردی که گفته شد، عدهای دیگر معتقد بودند مسائل سیاسی احتیاج به بینش سیاسی دارد وقتی که از بازیگر و ورزشکار و خواننده برای مقاصد سیاسی استفاده میشود، نتیجه خوبی نخواهد داشت چون بالاخره او از موضوعات سیاسی اطلاع زیادی ندارد، برای همین ممکن است حتی با یک کار اشتباه کشورها را دچار یک ضربه جبرانناپذیر بکند.
یکی از مهمترین نقدهایی که به حضور چهرههای مشهور در عرصه سیاسی میشود این است که ورودشان به مسائل سیاسی میتواند باعث تضعیف، اشکال حقوقی تعامل دیپلماتیک شود و در نتیجه سیاست بینالملل را به سمت عوامانه شدن ببرد، موضوعی که خیلیها این روزها به آن انتقاد میکنند.
منبع: فرهیختگان