به گزارش راهنوشت، در سلسله جلسات «همبازی» که سال 96 در حسینیه هنر تهران برگزار شد، خانم سیمین محمدی امیرآبادی، استاد حوزه علمیه و کارشناس مسائل خانواده، بحث جامعی پیرامون تربیت فرزند با شاخصههای الهی داشتهاند که در این مطلب به نکات مهم آن میپردازیم.
جهت دریافت فایل آموزشی کامل آن، اینجا کلیک کنید.
درس اول: 10 شاخصه تربیت الهیمحور
در تربیت الهیمحور ۱٠ فاکتور داریم.
اول اینکه تربیت الهیمحور بر مبنای فرآیندسازیست؛ نه تولید. من بچه به دنیا آوردهام؛ ولی به دنیا آوردنش به تنهایی مهم نیست، مهم این است که چگونه رشد میکند و به کمال میرسد و من چه کار میکنم برای این بچه به عنوان مسئول؟
اگر بچه من شنیده نشد، در آینده مرا نخواهد شنید. بچههای ما سه سال اول زندگی برای اینکه هویت خودشان را پیدا کنند، نیاز دارند که هم ما دائم کنارشان باشیم و هم این که مادر باید خودش را باور داشته باشد. مادری که هویت خودش را دریافت نکرده، نمیتواند ولیپرور باشد.
اگر به نیازهای بچه توجه کنید، او هم با شما همکاری میکند. فرزند آخر من سه چهار سالش که بود به عروسکهایش میگفت: «هیس! ساکت باشید، مامان درس میخواند.» بعد سه ربع میرفتم با او بازی میکردم؛ دوباره میآمدم درس میخواندم. هیچ وقت اذیت و آزاری برای من نداشت. یک کم بزرگتر شده بود، با خودم میبردم سر کلاسهایی که سه چهار ساعت بود. استاد به من اجازه داده بود؛ چون مینشست، صدایش در نمیآمد. خوراکیاش را میخورد، بازیاش را میکرد.
به این نکته توجه داشته باشید که بچهها با هم متفاوتند. ما مربی هستیم و فرزندان ما مرباهای ما. شما هر مربایی میخواهید درست کنید، میریزید در قابلمه، شکر میریزید و میگذارید میجوشد، مربا میشود؟! شما باید میوهای را که میخواهید از آن مربا تهیه کنید، ظرفیتها، تواناییها و توانمندیها و تلخیها و شیرینیهایش را بشناسید.
بعضی از بچههای ما تلخ و عنقاند، بعضی از بچههای ما اگر تشویق بشوند، جوگیر میشوند، از مسیر خارج میشوند. محبت زیادی موجب میشود شکرک بزنند. بعضیهایشان ترشاند، تلخاند باید شیرینی بیشتری بهشان بدهیم؛ مثل آلبالو. بعضیها اصلا نباید جوشانده شوند، له میشوند. تمام اینها را باید شناسایی کنیم.
کنار فرزند باشیم، نه مقابل؛ چون در تقابل، ما ضعفها را میبینیم. برای انتقال بعضی از مسائل بچهتان را کنارتان بغل بزنید، بگویید: «عزیزم من این کار تو را انقدر دوست دارم؛ ولی یک چیزی هست که چند وقت است مرا اذیت میکند.» بچه گوشهایش تیز میشود.
وقتی میتواند بخواند، مینویسم برایش: «عزیزم از یک مادری که دلش برای تو میرود، به فرزندی عطوف، تو این خوبیها را داری. من اصلا عاشق تو هستم بهخاطر اینها؛ ولی عزیزم این نکته، دیشب من را خیلی اذیت کرد.» میگذاری در جیبش، میگویی: «مامان جان هر وقت حالشو داشتی، یک مطلبی نوشتم، یک نگاهی بینداز.»
درس بعدی از این سیر:
روشهای کارآمد رفتار با کودکان – درس دوم: برای تربیت فرزندم از چه الگوی تربیتی استفاده کنم؟