خانه خانه3 تحلیلی روانشناختی بر مستند «عروسک کوکی نیستم»

تحلیلی روانشناختی بر مستند «عروسک کوکی نیستم»

به گزارش سایت راه‌نوشت، مستند «عروسک کوکی نیستم» به کارگردانی امیر منیری و تهیه‌کنندگی سید جمال عود سیمین از زاویه تجربه یک مربی پرورشی، ماجرای فعالیت‌های تربیتی یک دبیرستان را روایت می‌کند.

معلم پرورشی دبیرستان دخترانه‌ای در شمال تهران تلاش دارد تا نوجوانان را با متن زندگی و آن‌چه زیر پوست شهر در جریان است آشنا کند، در آن‌ها دغدغه مردم را ایجاد کند و صفات فطری را که در اثر سبک زندگی و برخی خلاءهای آموزش و پرورش به خواب رفته است بیدار کند. لذا با هماهنگی مدیر مدرسه از روحانی جوانی به نام آقای حیدری دعوت می‌کند و جلسات پرورشی آغاز می‌شود.

آقای حیدری در مواجهه با نوجوانان قائل به دو مرحله بینش‌سازی و کارهای عملیاتی و جهادی است. برای مرحله اول از مفهوم خوشبختی در قالب جلسات تسهیل‌گری شروع می‌کند و برای بخش دوم فعالیت‌هایی مانند تهیه جهیزیه برای یک دختر شهید مدافع حرم، تهیه غذا برای کارتن‌خواب‌ها، تجربه آشپزی و خانه‌داری و کاشت نهال در خارج از تهران به نیت شهدای پلاسکو یا هر شهیدی که خود دوست دارند را انتخاب می‌کند. از قضا برنامه‌ی کاشت نهال با مسابقه دومینوی مدرسه هم زمان شده است. مدیر اجازه‌ی حضور اعضای مسابقه را در اردو نمی‌دهد. مدرسه با مقاومت دانش آموزان روبرو می‌شود. بخاطر این پافشاری اردو کامل لغو می شود. در یک حرکت معترضانه توسط اعضای مسابقه در واکنش به تصمیم مدیر، آن‌ها تصمیم می‌گیرند طرحی را در دومینو اجرا کنند که آخرین رتبه از آن مدرسه بشود. چنین هم می‌شود. در مقابل مدیر هم کلاس‌های پرورشی را به طور کامل تعطیل و مربی پرورشی را اخراج می‌کند. اما این گروه دست از تلاش بر نمی‌دارند …

تحلیلی روانشناختی بر مستند «عروسک کوکی نیستم»

به بهانه مستند «عروسک کوکی نیستم» به دو واژه باید توجه دوباره کنیم و آن «نوجوان» و «آموزش و پرورش» است. همچنین پای سخنان استاد صفایی حائری می‌نشینیم و از زاویه جدیدی به این دو مفهوم نگاه می‌کنیم.

واژه نوجوان علی رغم اختلاف نظرها به گروه سنی بین 18-12 اطلاق می شود. این واژه قدمت طولانی ندارد. در علم روانشناسی و نگاه دینی به سن نوجوانی توجه درخوری شده است که نشان از اهمیت و موثر بودن این دوره بر فرد، خانواده و اجتماع دارد. البته قصد این نوشتار فراهم آوردن یک متن علمی روانشناختی پیرامون نوجوانی نیست بلکه تلنگری در محدوده نکات اساسی این دوره سنی و نسبت آن با سیستم آموزشی با نگاهی به مستند «من عروسک کوکی نیستم» است.

مفهوم نوجوان را بیشتر با تغییرات جسمانی می شناسیم که خانواده ها و مدارس با این علائم چالش زیادی ندارند.

آنچه بعضا اختلاف‌زا است عدم آشنایی با تحولات روانشناختی و معنوی است. دختران و پسران این سن آرمان‌گرایی، منحصر به فرد بودن، حساسیت به مورد انتقاد واقع شدن، استدلال خودیاری‌ده، سوال من کیستم که یک سوال اساسی هویتی است و ایثار انتخابی را تجربه می‌کنند.

این واژه‌ها ظاهری ساده دارند اما هرکدام می‌تواند موجی سهمگین بر روح و جان یک نوجوان باشد.

آرمان‌گرایی او را به نقد و ایراد گرفتن از جسم خود، والدین و مدرسه تا نظام‌های سیاسی و فرهنگی کشورش سوق می‌دهد.

از طرفی استدلال خودیاری‌ده به تقویت این ویژگی منجر می‌شود. او برای عقاید، قوانین و … که به آن شک دارد تلاش می‌کند نهایت منطق را به کار گیرد ولی در مقابل باورهای خود سهل‌گیری می‌کند و زیر بار منطق نمی‌رود.

احساس منحصر به فرد بودن دارد، خود را در معرض تماشای همگان می‌داند و آسیب‌ناپذیر می‌پندارد. پس موثر و جریان‌ساز می تواند باشد و میل به ابراز خود دارد. از طرفی طاقت انتقاد دیگران را ندارد و مقاومت می‌کند. دستیابی به هویت و پاسخ به سوال من کیستم؟ می‌خواهم چه کنم؟ به کجا بروم؟ چرا هستم؟ همواره با او است. لذا دست به تجارب گوناگون می‌زند. گاهی کنجکاوانه و گاهی از در مقاومت در برابر یک قدرت برتر.

او در برابر برخی خودخواه جلوه می کند و گاهی هم ایثار را عامدانه انتخاب می کند.

بیننده در این مستند شاهد تک تک این ویژگی‌هاست. حال این سوال پیش می‌آید که نقش والدین و مدرسه در برابر این تغییرات نوظهور چیست؟ رابطه رفع نیازهای روانشناختی و معنوی نوجوان با مدرسه و برنامه‌های آن چیست؟

تحلیلی روانشناختی بر مستند «عروسک کوکی نیستم»

این نوشتار مخالف رعایت قوانین یک مجموعه نیست. اما آیا قوانین انضباطی و آموزشی نباید با توجه به صفات و نیازهای روانشناختی و معنوی مخاطب آن که دانش‌آموزان هستند باشد؟

در آموزش و پرورش، آموزش مقدم است یا پرورش؟ یا هیچکدام بر دیگری تقدم ندارد و باید به موازات هم پیش بروند؟

آیا در آموزش و پرورش، تک ساحتی برنامه‌ریزی می‌شود یا تمام ساحت انسانی یک نوجوان مد نظر است؟ آیا حجم منابع آموزشی فرصت کافی برای فعالیت‌های پرورشی قرار می‌دهد؟ آیا آموزش و پرورش دو عرصه جدا هستند یا مکمل؟ آیا سیستم آموزش و پرورش قائل به تعدیل شخصیت نوجوان است یا رشد و تکامل آن؟ آیا این سیستم آنقدر نگران قبولی‌های کنکور است که از جنبه پرورش سایر وجوه شخصیت و انواع هوش غافل شده است؟

آیا تعطیل شدن کلاس پرورشی و فعالیت‌های آن بخاطر اختلال در برنامه درسی دانش‌آموزان بود یا مراجع بالاتر سیستم آموزشی مخالفت کردند یا فعالیت‌های پرورشی از حدود قوانین مدرسه خارج شد؟

آیا غیر از اخراج و تعطیلی راه دیگری وجود نداشت؟ آیا عوامل اجرایی مدرسه در جریان تحول شناختی، عاطفی، معنوی و اجتماعی دانش آموزان در روند فعالیت‌های پرورشی بودند؟ اخراج و تعطیلی یک برخورد عاقلانه بود یا احساسی؟ آیا اساسا تعطیل کردن یک فرایند پرورشی و تک بازو کردن رشد با اکتفا به آموزش در رشد همه جانبه دانش آموزان کاری عقل محور است؟

فعالیت‌های پرورشی غنی چه نیازی از نیازهای دوره نوجوانی را ارضا می‌کند؟ کدام ویژگی او را متعادل می‌کند و کدام را رشد می‌دهد؟ پرورش و تربیت چیست؟ آیا سهم پرورش وتربیت به اندازه کافی در برنامه‌ریزی‌های آموزش و پرورش لحاظ می‌شود؟ آیا نقش فعالیت‌های سالم پرورشی در کسب موفقیت‌آمیز هویت سالم قابل اغماض است؟

یک سوال بیش از سایر سوالات فکر را به خود مشغول می‌کند. پرورش چیست؟ آموزش و پرورش قرار است چه چیز را پرورش بدهد؟

استاد صفایی حائری در کتاب بلوغ خطاب به فرزندش می‌نویسد: «بلوغ و نوجوانی رسیدن به عقل و سنجش، آزادی، مسئولیت و تکلیف است.» او مسئولیت اول را نظارت و کنترل فرد بر کارها و حالاتی می‌داند که از او سر می‌زند و می‌نویسد «تو از حالا که به بلوغ رسیده‌ای، نمی‌توانی بگویی دلم خواست که انجام دادم، عادت دارم، دوستم گفت و … همه اینها درست است اما تو نیروی سنجش داری. با این سنجش، قدرت آزادی و انتخاب خواهی داشت و این آزادی مسئولیت و مجازات لازم دارد.

دستیابی به علم، حلم و بینش، مسئولیت دوم تو است. علم را با تجربه، مشورت، عبرت و … می توان به دست آورد. اگر علم با حلم همراه شود بهره‌مندی قطعی است. زیرا انسان در هنگام شتاب، غضب و شهوت به گرفتاری و چاله می‌افتد.»

در علم روانشناسی هم این مطلب مطرح شده است که در هنگام خشم، اضطراب و درک هیجانات گوناگون آن کلمات و حالاتی که انس زیادی با آن داریم بروز می کند نه روشی که آموزش دیدیم اما تکرار و مجاورت با آن نداشته‌ایم.

استاد بینش را حاصل علم و حلم می داند. اگر نوجوان، علم داشته باشد و تاب‌آوری و خودمدیریتی را تمرین کرده باشد، می‌تواند خود را خوب بشناسد و همچنین در مواقع انتخاب، بینش‌مندانه و عاقلانه تصمیم بگیرد و در هیجان گم نشود.

استاد صفایی حائری برنامه ریزی را سومین مسئولیت یک نوجوان معرفی می کند.

در همین راستا روانشناسی هم برنامه‌ریزی را ناشی از شناخت و هدفمندی می‌داند. ابعاد گوناگون خود، محیط اجتماعی و فیزیکی و مسیر و هدف و موانع را بشناسد تا بتواند برنامه‌ریزی کند. بی برنامگی با یک نوجوان چه می کند؟ او از انواع امکانات خود بهره نمی برد و از طرف دیگر موجب می شود دیگرانی که نه چندان مورد تایید خانواده و سیستم آموزشی هستند برای او برنامه بریزند. بی برنامگی موجب کندکاری، خراب کاری و دوباره کاری می شود.

این نگاه جدید در کنار یافته‌های پژوهشی علم روانشناسی به نوجوان و اقتضائات آن، آیا در سیاست‌گذاری‌ها و حوزه‌های اجرایی آموزش و پرورش دیده شده است؟

پاسخ را به عهده خانواده ها و مسئولین آموزش و پرورش واگذار می کنم.

تحلیلی روانشناختی بر مستند «عروسک کوکی نیستم»

در پاسخ به سوال پرورش و تربیت چیست می‌توان به ریشه لغوی آن نگاهی داشت. راغب اصفهانی ریشه تربیت را به ” ربب” می‌رساند که زیادت و رشد را در خود دارد. همچنین بر تدریجی بودن تربیت تاکید دارد.

به لحاظ اصطلاحی صفایی حائری تربیت را مادر فلسفه و فلسفه را مادر علوم می‌داند  و می‌نویسد: «تربیت اصل بینش دینی و بینش دینی اصل فلسفه، عرفان و علم است.» همچنین شکل‌های تربیتی را به دو دسته پیش از بلوغ و پس از آن تقسیم می‌کند. بلوغ را به معنی روانشناختی آن نگاه نمی‌کند. بلکه انسانی که از غرائز، تخیل و توهم گذشته است و به عنصر نهایی شخصیت رسیده است و در او عقل شکل گرفته است را انسان بالغ می‌داند.

او همچنین تربیت را «شکوفایی استعداد و رفع نیاز» می‌داند. همان طور که می‌دانیم استعداد فقط انباشت حافظه و مهارت نیست. همچنین نیاز هم فقط نیاز مادی نیست. ابن سینا تعلیم و تربیت را برنامه ریزی در جهت رشد کودک، سلامت، خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی تعریف می‌کند.

 در نگاه روانشناسی تربیت در مقابل طبیعت مطرح می‌شود و به مجموعه تاثیرات محیطی بر فرد اشاره دارد در حالیکه طبیعت رویکردی ژنتیکی دارد. روسو تربیت را فرایند پرورش متربی در گستره استعداد مادرزادی او می‌داند. دیویی نیز مجموعه فرایندهایی می‌داند که با آنها گروه‌ها توانایی‌ها و خواسته‌های خود را به اعضا جدید منتقل می‌کنند تا بقا و رشد پیوسته خود را تضمین کنند.

اگر بتوان در پرتو یک نظریه جامع، نگاه اندیشمندان اسلامی و پژوهش‌های روانشناختی را جمع کرد و طبق آن برنامه‌ریزی نمود، احتمالا می‌توان انتظار داشت کلاس‌های پرورشی و نیازهای روانشناختی و معنوی نوجوانان جدی گرفته شود.

نویسنده: فاطمه سادات سجادی‌نیا – کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید